تمایلات جنسی افراد، در زمان مخصوصی بروز می کند و گاهی بر اثر نبودن تربیتهای صحیح و فراهم بودن وسائل ارضاء غریزه جنسی، جوان در لب پرتگاه قرار می گیرد و آنچه نباید بشود، رخ می دهد.
بهترین وسیله برای حفظ عفت عمومی ازدواج است.اسلام نیز به حکم فطرت، زن و مرد را موظف دانسته که در شرایط مخصوصی ازدواج کنند و سخنانی در این باره به عنوانهای مختلف گفته که اینک برخی از آنها ذیلا ترجمه می شود:
«زنان و مردان با هم ازدواج نمایند و ترس از فقر و تهیدستی آنها را از این مراسم باز ندارد، خداوند آنان را بی نیاز می سازد» . (1)
پیامبر گرامی (ص) فرمود: کسی که می خواهد با روان پاک، با خداوند روبرو شود باید ازدواج کند. (2)
و نیز فرموده است: «من روز رستاخیز بر سایر ملل به فزونی پیروانم، مباهات می کنم» .
مشکلات ازدواج در عصر حاضر
مشکلات ازدواج در عصر ما یکی دو تا نیست.امروزه زنان و مردان از بدی وضع نامساعد بودن شرائط، تن به زناشوئی نمی دهند مطبوعات کشور در ستون خانواده مشکلات بی شماری را یادآوری می نماید ولی بیشتر سختیها بر این محور دور می زند که جوانان و دختران محیط ما، در صدد تشکیل خانواده ای که سعادت واقعی آنها را تضمین کند، نیستند.برخی می خواهند از طریق ازدواج، یکی از پستهای حساس اجتماع را اشغال نمایند.زر و زیوری از این رهگذر به دست آورند.چیزی که امروز کمتر مورد توجه است، عفت و پاکدامنی است و اگر گاهی مورد نظر باشد بیشتر جنبه غیر ضروری دارد.گواه اینکه برای ازدواج با دخترانی که شهرت خانواده ای دارند، سر و دست می شکنند، در صورتی که ممکن است از جنبه های معنوی چندان قابل تعریف نباشند .چه بسا دختران با فضیلت و با معنویت که در زوایای اجتماع، با فقر کمر شکن به سر می برند و چندان مورد توجه نیستند.
بالاتر از همه، تشریفات عقد و عروسی است که داماد و پدر و مادر عروس را به ستوه می آورد . مشکل دیگر سنگینی مهریه است که روز به روز، در کشور ما به طور سرسام آوری بالا می رود .تا آنجا که گروهی قید ازدواج را زده اند و از راه «لاابالیگری» اشباع شهوت می کنند. (3)
پیامبر عملا با این مشکلات مبارزه کرد
اینها یک سلسله مشکلات اجتماعی است که در هر جامعه ای به نسبت خاصی وجود داشته و دارد .دوران زندگی پیامبر را نمی توان از این مشکلات استثناء نمود.اشراف عرب دختران خود را به افرادی می دادند که از قبیله و قدرت و زر و زور مثل آنها باشند.و در غیر این صورت دست رد بر سینه خواستگاران می زدند.
روی این عادت دیرینه، اشراف و بزرگانی اصرار داشتند با دختر گرامی پیامبر، فاطمه «ع» ازدواج کنند.زیرا تصور می کردند که پیامبر در کار خود سختگیری نخواهد نمود.آنان چنین می پنداشتند که برای جلب رضایت عروس و پدر امکانات لازم را در اختیار دارند، وانگهی وی در ازدواج دختران دیگر خود مانند رقیه و زینب سختگیری ننمود.
ولی غافل از آنکه این دختر با آنها فرق دارد.این دختری است که به موجب آیه مباهله (4) مقام بلندی را دارد. (5) خواستگاران در این فکر، دچار اشتباه شده بودند.دیگر نمی دانستند که همشأن فاطمه، کسی باید باشد که از نظر فضیلت و تقوی، ایمان و اخلاص مانند او باشد.هر گاه فاطمه به موجب آیه تطهیر، معصوم از گناه شمرده شده، شوهر او نیز باید مثل او معصوم از گناه باشد.
دارائی و مظاهر مادی ملاک همشأنی نیست.اسلام با اینکه می گوید دختران خود را به همشأن آنها بدهید، ولی همشأن بودن را به ایمان و اسلام تفسیر می فرماید.
پیامبر از طرف خداوند مأمور بود که در پاسخ خواستگاران بگوید ازدواج فاطمه باید به فرمان خدا صورت بگیرد، و او در این پوزش تا حدی پرده از چهره حقیقت برمی داشت.اصحاب پیامبر فهمیدند که جریان ازدواج فاطمه سهل و آسان نیست، و هر فردی هر چه هم شخصیت مادی داشته باشد، نمی تواند با او ازدواج کند.شوهر فاطمه شخصیتی است که از نظر صدق و صفا و ایمان و اخلاص، فضائل معنوی و سجایای اخلاقی باید پشت سر پیامبر باشد، و این اوصاف در شخصیتی جز علی «ع» جمع نیست.برای امتحان علی را تشویق کردند که از دختر پیامبر خواستگاری کند . (6) علی هم از صمیم قلب با این مطلب موافق بود، فقط در پی فرصتی می گشت تا شرایط برای خواستگاری فراهم گردد.
امیر مؤمنان شخصا شرفیاب محضر رسولخدا گردید.حجب و حیا، سراسر بدن او را فرا گرفته بود .سر به زیر افکنده و گویا می خواهد مطلبی را بگوید ولی شرم مانع از گفتن آن است.پیامبر گرامی او را وادار به سخن گفتن کرد.او با اداء چند جمله توانست مقصود خود را بفهماند .این نوع خواستگاری نشانه اخلاص و صمیمیت است، هنوز مکتبهای تربیتی نتوانسته است چنین آزادی توأم با تقوی، و ایمان و اخلاص را به جوانان خواستگار بیاموزد.
پیامبر «ص» با تقاضای علی «ع» موافقت کرد و فرمود: شما مقداری صبر کنید تا من این موضوع را با دخترم در میان بگذارم.وقتی مطلب را به دختر خود گفت.سکوت، سراپای زهرا را فرا گرفت.پیامبر برخاست و فرمود: الله اکبر سکوتها إقرارها. (7) ولی دارائی علی در آن روز جز یک شمشیر و زره چیز دیگری نبود.علی مأمور شد که زره خود را بفروشد و مقدمات و مخارج عروسی را فراهم آورد.او با کمال صمیمیت زره خود را فروخت و پول آن را خدمت رسولخدا آورد.پیامبر مشتی از آن را بدون آنکه بشمارد به بلال داد، که برای زهرا، مقداری عطر بخرد و باقیمانده را در اختیار ابی بکر و عمار گذارد، تا از بازار مدینه برای داماد و عروس لوازم زندگی تهیه نمایند.آنان به دستور پیامبر برخاستند و اشیاء زیر را که در حقیقت جهیزیه زهرا بود، خریداری نمودند و به محضر پیامبر آوردند .
صورت جهیزیه دختر پیامبر
1 پیراهنی که به هفت درهم خریداری شده بود.2 روسری (مقنعه) که قیمت آن یک درهم بود .3 قطیفه مشکی که تمام بدن را کفایت نمی کرد. یک سریر عربی (تخت) که از چوب و لیف خرما می ساختند.5 دو تشک از کتان مصری که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود.6 چهار بالش که دوتای آن از پشم و دو تای دیگر از لیف خرما بود.7 پرده.8 حصیر هجری.9 دست آس.10 مشکی از پوست.11 کاسه چوبی برای شیر.12 ظرف پوستی برای آب.13 سبوی سبزرنگ.14 کوزه های متعدد.15 دو بازو بند نقره ای.16 یک ظرف مسی.
وقتی چشم پیامبر به آنها افتاد فرمود: خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها سفالست، مبارک گردان! (8) مهریه دختر پیامبر قابل دقت است.مهر او از مهر السنه است که همان پانصد درهم می باشد . (9) در حقیقت، این ازدواج برای دیگران سرمشق بود.برای دختران و پسرانی که از بار سنگین مهریه می نالند و گاهی قید ازدواج را می زنند.
اساسا محیط زندگی زناشوئی، باید با صمیمیت و مهر و وفا گرم و مطبوع گردد، و گرنه مهریه های سنگین و جهیزیه های کمرشکن فروغی به زندگی نمی دهد.
در عصر حاضر، اولیاء دختر برای تحکیم موقعیت و تثبیت وضع دختر خود، داماد را زیر بار سنگین مهر قرار می دهند تا روزی بر اثر بولهوسی دست به طلاق نزند.در صورتی که این کار هدف آنان را تأمین نمی کند، و درمان قطعی و علاج حقیقی آن اصلاح وضع اخلاقی جوانان است .محیط فرهنگ و اجتماع ما باید طوری باشد، که ریشه این افکار را در مغز جوانان ما پدید نیاورد، و گرنه گاهی کار به جائی می رسد که دختر حاضر می شود، با بذل مهر خود، از خانه شوهر، جان به سلامت برد.
مراسم عروسی
گروهی از طرف داماد و عروس دعوت شدند، و علی به افتخار همسر گرامی خود ولیمه ای ترتیب داد.پس از صرف غذا، رسول گرامی فاطمه را به حضور خود طلبید، فاطمه در حالی که شرم و حیا سراسر وجود او را فراگرفته بود، شرفیاب محضر پیامبر گردید.عرق حجب و خجالت از پیشانی او می ریخت.وقتی چشم او به پیامبر افتاد، پای او لغزید و نزدیک بود به زمین بخورد.پیامبر دست دختر گرامی خود را گرفت و در حق او دعا فرمود و گفت:
خداوندا تو را از تمام لغزشها مصون بدارد. (10) آنگاه چهره زهرا را باز کرد و دست عروس را در دست داماد نهاد و چنین گفت: بارک الله لک فی ابنة رسول الله یا علی نعمه الزوجة فاطمة. «سپس رو به فاطمه کرد و گفت نعم البعل علی» .
به دیگر سخن: پیامبر، در آن شب صمیمیت و اخلاصی نشان داد، که هنوز در اجتماع کنونی ما با آن همه رشد و تکامل، این مقدار صفا و صمیمیت وجود ندارد.از آن جمله دست دختر خود را گرفت در دست علی گذارد.فضائل علی را برای دختر خود بازگو کرد، از شخصیت دختر خود و اینکه اگر علی آفریده نشده بود، همشأنی برای او نبود، یادآور شد، و بعدا کارهای خانه و وظایف زندگی را تقسیم کرد.کارهای درون خانه را بر عهده فاطمه گذارد، و وظائف خارج از خانه را بر دوش علی نهاد!
در این موقع بنا به گفته بعضی، به زنان مهاجر و انصار دستور داد که دور ناقه دختر او را بگیرند و به خانه شوهر برسانند.به این ترتیب جریان ازدواج با فضیلت ترین زنان جهان پایان پذیرفت.
گاهی گفته می شود که پیامبر به شخصیت برجسته ای، مانند سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا را بگیرد و بکشد و از این طریق جلالت دختر خود را اعلام دارد.شیرین تر از همه لحظه ای بود که داماد و عروس به حجله رفتند، در حالی که هر دو از کثرت شرم به زمین می نگریستند .پیامبر وارد شد، ظرف آبی به دست گرفت، به عنوان تفأل بر سر و بر اطراف بدن دختر پاشید .زیرا آب مایه حیات است و در حق هر دو دعا فرمود:
اللهم هذه إبنتی و احب الخلق إلی اللهم و هذا أخی و أحب الخلق إلی اللهم اجعله ولیا و... (11) پروردگارا! این دختر من و محبوب ترین مردم نزد من است.پروردگارا! علی نیز گرامی ترین مسلمانان نزد من است.خداوندا، رشته محبت آن دو را استوارتر فرما...
در اینجا، برای اداء حق مقام دختر پیامبر، حدیث زیر را نقل می نمائیم: (12)
انس بن مالک نقل کرد: پیامبر ششماه تمام هنگام طلوع فجر از خانه بیرون می آمد و رهسپار مسجد می گشت و مرتب در آندم مقابل در خانه فاطمه می ایستاد و می فرمود:
اهل بیت من! به یاد نماز باشید.خداوند می خواهد از شما اهل بیت، همه گونه پلیدی را دور کند. (13)
پی نوشت ها:
1.سوره نور/ .23
2.«من لا یحضره الفقیه» ، / .410
3.این بخش مربوط به تاریخ نگارش کتاب است، سپاس خدا را که انقلاب اسلامی میهن ما به بسیاری از نابسامانیها پایان داد.
4.سوره آل عمران/ .61
5.در جریان مباهله با نصارای نجران، پیامبر، تنها علی و فاطمه و حسنین را همراه خود به خارج مدینه آورد.مشروح این واقعه، در حوادث سال دهم خواهد آمد.
6.«بحار الانوار» ، ج 43/ .93
7.همان مدرک.
8.اللهم بارک لقوم جل آنیتهم الخزف «بحار الانوار» ، 43/94 یا «کشف الغمه» ، ج 1/ .359
9.«وسائل الشیعه» ، ج 15/ .8
10.«بحار الانوار» ، ج 43/ .96
11.اقالک الله العثرة «بحار الانوار» ، ج 43/ .96
12.«مسند احمد» ، ج 2/ .259
13.الصلاة یا اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا .